نمیدونم چرا و از کجا میاد و میره فقط میخوام به عنوان یه ایرانی نظرمو بگم خدایی کار خوبی نیست من حساب کردم تو کل چهار سال نمایندگی حدود 96 ملیون تومان حقوق بهشون میدن حالا یارو یه ستاد زده باور بفرمایید انقد خرج میکنه که ادم نمیدونه جایی که میخواد بره ایا مجلسه یا .
خدا از کسانی نگذره که دین رو بازیچه کاراشون کردن
اامات و مأموریتهای قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی
رهبر معظم انقلاب از تشکیل قرارگاه مرکزی فعال برای مقابله با جنگ اقتصادی دشمن با حضور سه قوه سخن گفتند، در ادامه برخی ضرورتها و بایستههای شکلگیری چنین مجموعهای در ساختار مدیریتی کشور مورد بررسی قرار میگیرد:
۱- حوزه مدیریت اقتصادی عمدتاً در قوه مجریه متمرکزشده، اما میان چند وزارتخانه و سازمان تقسیمشده و ساختارهایی مانند شورای اقتصاد» یا نتوانستهاند نقش هماهنگی لازم میان نهادهای مختلف را ایفا کنند یا برای شرایط ویژه و فوقالعاده کنونی کارا نیستند. از سویی قوای دیگر از جمله مجلس و قوه قضائیه دارای اختیاراتی برای تصمیمگیری هستند که بر شئون اقتصادی مؤثر بوده و نیز نهادهایی در خارج دولت هستند که ظرفیتهای مفیدی برای پیشرفت اقتصادی در اختیار دارند. وجود یک قرارگاه قدرتمند اقتصادی با حضور همه قوا و نهادهای ذیربط با اختیارات کافی میتواند فرصتهای بسیار ذیقیمتی برای مدیریت عرصه حساس اقتصاد در زمانه پیش رو فراهم آورد.
۲- از آسیبهای پیش رو در حوزه مدیریت اقتصاد که در میانه جنگ اقتصادی بیشتر چالش آفرین است، حاکمیت مدیریت بوروکراتیک (دیوانسالارانه) در عرصههای تصمیم سازی و تصمیمگیری است. این نقطه آسیبزا خصوصاً در مقاطع حساس که فشار زمانی اهمیت پیدا میکند و تصمیمگیری بهموقع و اقدام سریع لازم است، سد راه نظام در حل چالشها است. وجود قوای سهگانه و وجود اختیارات کافی زمان لازم برای تصمیمگیری عالمانه و بهموقع را به حداقل رسانده و امکان عملیات انعطافپذیر و متناسب در هنگامه نبرد اقتصادی مهیا میسازد.
۳- هنگامی که تمامیت ارضی کشوری به مخاطره میافتد و با تهاجم دشمن مواجه میشود، اصل عقلانی و منطقی اولویتبخشی دفاع بر همه مأموریتها و مسائل دیگر است. اگر بپذیریم که آماج جنگ عظیم اقتصادی دشمن قرارگرفتهایم باید بدانیم که باوجود محدودیتها و کمبودها چارهای جز اولویتبندی نداریم و امروز مقابله با جنگ اقتصادی دشمن اولویت و مسئله اصلی و اول کشور است. هرگونه تصمیمگیری و اقدام در کشور با ملاحظه این اولویت راهبردی باید باشد و وجود چنین نهادی در مرکزیت کار میتواند به انسجامبخشی اقدامات لازم در چارچوب ملاحظه اولویتها کمک کند.
۴-آماج فشار اقتصادی دشمن، آحاد ملت ایران هستند و سناریوی نظام سلطه نیز بر همین اصل مبتنی شده است که با تقویت و تشدید گسلهای اجتماعی، امکان واگرایی مردم از نظام را فراهم آورد. در این شرایط یکی از شاخصهای میزان موفقیت جبهه خودی در این جنگ تمامعیار، کاهش تصمیمات ناراضیساز و افزایش رضایتمندی عمومی از عملکردهای دستگاههای مسئول است. به نظر میرسد قرارگاه مقابله با جنگ اقتصادی باید در ابتدای امر فهرستی از کانونهای تشدید نیتی اجتماعی و عرصههای نامطلوب مدیریتی کشور در حوزه اقتصاد تهیه و ضمن تعیین راهحلهای کوتاهمدت، نگاشت نهادی مرتبط را تهیه و ابلاغ نماید. همچنین باید با رصد و پایش مداوم حوزه اقتصادی و اجتماعی تلاش گردد برنامههای عملیاتی و ملموس برای جامعه در جهت تقویت رضایتمندی و امیدآفرینی طراحی و اجرا گردد.
۵- یکی از نقاط ضعف عمده ساختار مدیریتی کشور، انفصال و جزیرهای عمل کردن دستگاههای مختلف و نهادهای ذیربط در یک حوزه خاص است؛ بهگونهای که بسیار رخداده که مردم و مخاطبان نظام اجرایی کشور میان چندین دستگاه مرتباً به اینسو و آنسو پاس دادهشده و در آخر نیز پاسخ روشنی دریافت نمیکنند. متأسفانه این مردم هستند که قربانی بخشی» عمل کردن سازمانها میشوند و باید گاه ماهها و سالها صبر کنند تا اجماعی میان مسئولان برای حل مشکلی ساده و پیشپاافتاده شکل بگیرد. چه بسیار چالشهایی که در اثر جزیرهای بودن مدیریت، از وقوع آن پیشگیری نشده و یا در مراحل ابتدایی کار درماننشده و نهایتاً به بحرانهایی با هزینههای بسیار گزافتری تبدیلشده است.
۶- تجربه نهادهای فراقوهای همچون ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی» نشان داده یکی از مهمترین چالشهای پیش روی این ساختارها ضمانت اجرای مصوبات» است بهگونهای گاه مشاهده میشود بهتدریج برخی از این نهادها جنبه تشریفاتی پیداکرده و جلسات آن خاصیت لازم را از دست میدهند. بنابراین باید روی سازوکارهای حقوقی لازم برای ایجاد و تقویت ضمانت اجرای مصوبات این نهاد جدید مطالعه و طراحی هوشمندانهای انجامگرفته و از ظرفیتهای قانونی موجود برای همراه سازی حداکثری سازمانهای زیرمجموعه در جهت اجرای دقیق و همافزای مصوبات حداکثر بهره را جست.
البته در باب مدیریت راهبردی دفاع در برابر تهاجم اقتصادی باید بحثهای بسیاری کرد و این مجال محدود ظرفیت پرداختن شایسته به این مهم را ندارد.
#جنگ_اقتصادی
باید بدانیم که قدرت نرم بنیاد و زیرساخت اصلی امنیت همه جانبه ی یك نظام ی است و فرهنگی نمودن امنیت جهانی در این چارچوب به عنوان شكل و ماهیت جدید امنیتی قابل توجیه است. در این نگرش، راهبرد دستیابی به امنیت؛ قدرت نرم و تاثیر هنجاری بر دیگران است و جنگ نرم به عنوان منبع و كانون اصلی تهدید در محیط امنیتی جدید به شمار می آید. با نگاهی به نظریه های مختلف و بررسی چیستی، ویژگی و ابعاد گوناگون جنگ نرم می توان گفت كه جنگ نرم پدیده ای است كه جنبه های مختلف حیات انسان را در عصر حاضر تحت تاثیر قرار داده است.
جهانی شدن فرایندی طبیعی با هدف وحدت بخشیدن به جوامع انسانی است ولی با رویكرد جنگ نرم گروه دیگر این پدیده را فرایندی می دانند كه در پی حاكم نمودن الگوهای رفتاری خاص ازسوی بازیگران و قدرت ها با اهداف مشخص مدیریت می شود.
مقابله با جنگ نرم
در این میان چه كار كنیم تا بتوانیم با بهره گیری از ساز و كارهای مختلف از اعمال تهدیدات نرم پیشگیری كنیم ؟
مقابله با جنگ نرم، نخست نیاز داریم تا ویژگیهای این نوع جنگ را آنالیز كرده و خوب بشناسیم و بدانیم كه جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوتهایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار میگیرد، جان انسانها، تجهیزات، امكانات است كه معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی كه مورد هدف قرار گرفته است، افكار عمومی علیه دشمن فعال میشود، در حالی كه در جنگ نرم آن چه هدف قرار میگیرد، افكار عمومی است.
هر ملتی و كشوری دارای منابع قدرت نرم است كه شناسایی و تقویت و سازماندهی آن ها می تواند براساس یك طرح جامع تبدیل به یك فرصت و هجوم به دشمنان طراح جنگ نرم شود. به عنوان مثال، منابع قدرت نرم در ایران را می توانیم ایدئولوژی اسلامی، قدرت نفوذ رهبری، حماسه آفرینیها و درجه بالای وفاداری ملت به حكومت برشمریم.
۱- تضعیف فرهنگی یک جامعه در جهت تأثیرگذاری شدید بر افكار عمومی مورد هدف با ابزار خبر و اطلاع رسانی هدفمند و كنترل شده .
۲- تضعیف ی کشور مورد نظر به منظور ناكارآمد جلوه دادن نظام مورد هدف و تخریب و سیاه نمایی اركان آن نظام.
۳- ایجاد رعب و وحشت در مواردی همچون فقر جنگ یا قدرت خارجی سركوبگر .
۴- اختلاف افكنی در میان مردم و برانگیختن اختلاف میان مقام های نظامی و ی كشور .
۵- ارائه روحیه یاس و ناامیدی در اجتماع به جای نشاط اجتماعی و احساس بالندگی از پیشرفت های كشور.
۶- بی تفاوت كردن نسل جوان به مسائل مهم كشور.
۷- كاهش روحیه و كارآیی در میان نظامیان و ایجاد اختلاف میان شاخه های مختلف نظامی و امنیتی.
۸- ایجاد اختلاف در سامانه های كنترلی و ارتباطی كشور هدف.
۹- تبلیغات سیاه به وسیله شایعه پراكنی و جوسازی از راه پخش شب نامه ها و…
۱۰- تقویت نیتی های ملت به دلیل مسائل مذهبی، قومی، ی و اجتماعی .
۱۱- تلاش برای بحرانی و حاد نشان دادن اوضاع كشور از راه ارائه اخبار نادرست و نیز تحلیل های نادرست و اغراق آمیز.
دلیل های استفاده از جنگ نرم چیست ؟
جوزف نای نظریه پرداز مشهور آمریکایی مقاله ای تحت عنوان قدرت نرمpower Soft در فصلنامه آمریکایی foreign policy در سال ۱۹۹۰ انتشار داده که دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند.
در این مقاله نویسنده دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرده. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل ت خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری قدرت هوشمند Smart power به مورد اجرا گذارده شد.
جنگ نرم امروزه یکی از کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین انواع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است چون می توان با کمترین هزینه به اهداف مورد نظر دست پیدا کرد.
بعضی از اهداف استفاده از جنگ نرم :
1– تسلط بر مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراستژیکی.
2– کنترل شریان انتقال انرژی و جلوگیری از تسلیحاتی شدن آن.
3– حذف و یا مهار نظام های مخالف در برابر نظام تحمیل کننده جنگ نرم.
4– ممانعت از ایجاد اتحادیه های نظامی و امنیتی در جامعه هدف.
5– همسو کردن کشورهای هدف با ت های کشور تحمیل کننده جنگ نرم.
6– فرصت سازی اقتصادی برای کشور تحمیل کننده جنگ نرم.
7– مهار بیداری فکری جامعه هدف.
رومههای اصلاحطلب این روزها طرح عجیبی را در ایجاد تمایز بین ترامپ و سایرین دنبال میکنند.
اختلاف نظر _حتی بنیادین _ در کشور دموکراتیکی مثل امریکا کاملا طبیعی است. همانگونه که در ایران ممکن است گروههای مخالف-موافق برجام وجود داشته باشند در امریکا هم چنین اختلافی بین اکثریت جمهوری خواهان و دموکراتها وجود دارد. تا اینجای کار مسئلهای نیست. اما به وجود آوردن انحصار دشمنی با ایران در فردی به اسم ترامپ و ایجاد تمایز بین اون و سایرین قطعا خباثت و بلکه خیانت است.
دموکراتها و جمهوریخواهان، صرفا در تاکتیکهای مواجهه با ایران اختلاف دارند و الا تمامی طرحهای هجومی کنگره و سنا علیه ایران، با اکثریت ۹۹ درصدی جمهوری خواه و دموکرات رای میآورد. فلذا، هیچ تمداری در امریکا نیست که خواهان توقف ایران نباشد.
سران سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در واکنش به خروج آمریکا از برجام که سهشنبه شب به وقت تهران، رسما از سوی ترامپ اعلام شد، بیانیهای صادر کرده و در پوششی فریبکارانه ضمن تاکید بر تعهد خود به برجام خواستار ادامه روال فاجعهبار قبلی شدهاند!
با این تفاوت که این بار سه کشور یاد شده همان نقش مخرب آمریکا را بیکم و کاست بر عهده داشته باشند، بخوانید!
۱- در بیانیه مشترک انگلیس، فرانسه و آلمان آمده است:
از ایران میخواهیم در مقابل تصمیم آمریکا خویشتنداری کند»! یعنی در مقابل عهدشکنی آمریکا هیچ واکنشی نشان ندهد! و تاکید کردهاند- بخوانید دستور دادهاند!- که:ایران بایستی به تعهداتش در چارچوب برجام پایبند باشد و مطابق با اامات آژانس بینالمللی انرژی اتمی ( IAEA ) کاملا همکاری کند»! یعنی انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و آمریکا با خروج از برجام، آنهم بعد از مکیدن شیره آن، هیچ خطایی مرتکب نشده است! و ایران مم است با خویشتنداری- بخوانید پذیرش این زورگویی- به تعهدات خود در برجام کماکان پایبند باقی بماند! . و چنانکه گویی برای یک نظام حکومتی دستنشانده خود نسخه میپیچند! تصریح کردهاند که: آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید قادر باشد بدون هیچگونه منع و محدودیتی به کار نظارت و راستیآزمایی طولانی(!) خود ادامه دهد»!
سه کشور انگلیس، فرانسه و آلمان در ادامه بیانیه خود خطاب به آمریکا هم توصیهای داشتهاند ! بخوانید، خندهدار است، البته خندهای تلخ! آوردهاند: از آمریکا میخواهیم که دستاوردهای منع گسترش سلاح هستهای حاصل از برجام را از طریق اعمال بخشهای مهم این توافق حفظ کند»! تصور میکنید که حفظ کدام بخشهای مهم برجام را از آمریکا خواستهاند؟! لغو تحریمها؟ گشایش روابط تجاری و بانکی؟ حتما اشتباه میکنید! یکبار دیگر توصیه آنها به آمریکا را بخوانید.دستاوردهای منع گسترش سلاح هستهای».
به بیان دیگر یعنی اینکه آقای ترامپ، اگرچه از برجام خارج شدهای و دیگر هیچ مسئولیتی نسبت به انجام تعهدات خود نظیر لغو تحریمها و روابط بانکی و. ندارید، ولی درخواست میکنیم که در پیشگیری از بازگشت فعالیت هستهای ایران به شرایط قبل از برجام کوتاهی نفرمایید! و با جدیت از محدودیتهای منجر به نابودی برنامه هستهای ایران دفاع کنید!
۲- حالا سؤال این است و حتما میپرسید که این سه کشور اروپایی در مقابل این همه تاکید بر حفظ و تداوم تمامی محدودیتهایی که برجام علیه کشورمان اعمال کرده بود، چه امتیازی قرار است به ایران بدهند؟! بخوانید!
در بخشهای پایانی بیانیه آمده است: در حالی که برجام باید حفظ بشود(!) ایران بایستی در مقابل سایر مسائل مهم مورد نظرمان پاسخگو باشد»! خب، این مسائل مهم چیست؟ در بیانیه آمده است:
تعهد ما نسبت به حفظ امنیت کشورهای همپیمان و شرکایمان در منطقه بدون قید و شرط است و ایران باید بهگونهای معنادار نگرانی ما درباره مسائل منطقه مخصوصا در سوریه و عراق و یمن را رفع کند! و در خصوص برنامه موشکهای بالستیک خود نیز پاسخگو باشد»!
هنوز تمام نشده، باز هم بخوانید! در خاتمه بیانیه آوردهاند درباره برخی از مقررات برجام که پس از سال ۲۰۲۵ خاتمه مییابد بایستی یک چارچوب طولانی مدت تعریف شود»!
۳- چرا ترامپ از برجام خارج شد؟ نکتهای است که در ادامه همین یادداشت به آن خواهیم پرداخت، ولی اکنون سؤال این است که بهانه ترامپ برای خروج از برجام چه بود؟
همه خواسته ترامپ که آشکارا حاکمیت و موجودیت جمهوری اسلامی ایران را نشانه رفته و به همین علت با مخالفت شدید جمهوری اسلامی روبرو شده بود، در سه بند خلاصه میشد، اول؛ محدودیت تسلیحات موشکی ایران، دوم؛ دست کشیدن ایران اسلامی از حمایت جبهه مقاومت و سوم؛ حذف محدودیت زمانی برجام (بند موسوم به غروب برجام) از سال ۲۰۲۵ که زمان پایانی محدودیتهای برجام است به محدودیت ابدی و مادامالعمر! ترامپ اصرار داشت که این سه خواسته آمریکا به برجام اضافه شود و تهدید میکرد که در غیر اینصورت از برجام خارج خواهد شد! این سه خواسته آمریکا همانگونه که بهوضوح قابل درک است، یعنی تبدیل ایران به لقمهای آسان که حتی از سوی کشورهای فکسنی و دستچندمی نظیر عربستان و یا تروریستهای وحشی و خونریزی مانند داعش قابل بلعیدن باشد!
حالا یک بار دیگر به آنچه در بیانیه سه کشور اروپایی انگلیس و فرانسه و آلمان آمده است بازگردید و آن را مرور کنید، این سه خواسته آمریکا ، دقیقا و بیکم و کاست در بیانیه پیشنهادی سه کشور اروپایی آمده و بر آن تصریح نیز شده است.
۴- خدای مهربان سایه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملتهای مسلمان و محرومان و مستضعفان جهان مستدام بدارد که هر جا همه مو» دیدهاند ایشان از پیچش مو» خبر دادهاند و به قول خواجه شیراز:
سرّ خدا که
عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که بادهفروش از کجا شنید؟
حضرت آقا دیروز در اجتماع پر شور اساتید و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان فرمودند:
من به این سه کشور (انگلیس و فرانسه و آلمان) هم اعتماد ندارم و میگویم به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قراردادی ببندید، تضمین واقعی و عملی بگیرید و الا فردا اینها هم همان کار امروز آمریکا را به شیوه دیگری خواهند کرد. اگر توانستید تضمین قطعی و قابل اعتماد بگیرید که البته بسیار بعید است، اشکالی ندارد و حرکت را ادامه دهید و گرنه نمیشود به این شکل حرکت را ادامه داد».
۵- آمریکا در حالی از برجام خارج میشود که دهها امتیاز نقد از ایران گرفته است، برنامه هستهای کشورمان را نابود کرده است و نه فقط به هیچیک از تعهدات خود در برجام عمل نکرده و تحریمها را که لغو آن موضوع مذاکرات بود لغو نکرده است، بلکه دهها تحریم جدید هم به آن افزوده است.
و به وضوح میتوان دید که هیچیک از امتیازاتی که دادهایم قابل برگشت نیست و یا اینکه بازگشت آنها با دشواری و صرف هزینههای فراوان همراه است. به بیان دیگر، آمریکا شیره برجام را تا آخرین قطره مکیده است و حالا تفاله آن را دور میاندازد»!
اما، برجام همچنان برای آمریکا قابل استفاده بود چرا که از آن به عنوان شمشیر داموکلس» علیه منافع کشورمان بهره میگرفت و سؤال این است که علیرغم این بهرهگیری -بخوانید بهرهکشی- چرا از برجام خارج شد؟!
در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که ترامپ با اعلام خروج از برجام، فقط شانه آمریکا را از زیر بار مسئولیت انجام تعهداتش خارج کرده است و امیدوار بوده و هست که سه کشور اروپایی انگلیس و فرانسه و آلمان محدودیتهای فاجعهآفرین برجام علیه ایران اسلامی را ادامه خواهند داد! آنگونه که در بیانیه مورد اشاره ملاحظه میکنید! اما یک پرسش دیگر هم باقی میماند که پاسخ خود را میطلبد و آن، اینکه چرا باید ترامپ به پذیرش پیشنهاد اروپا از جانب ایران امیدوار شده باشد؟! شاید پاسخ این پرسش را باید در اظهارنظرهای نسنجیده برخی از مسئولان جستجو کرد که بدون توجه به پیچیدگی ماجرا، پی در پی اعلام میکردند که اگر آمریکا هم از برجام خارج شود، ما به حضور خود در برجام ادامه خواهیم داد!
۶- و بالاخره با توجه به محتوای برجام که خسارت محض بوده و هست، بدون کمترین تردیدی باید گفت که ترامپ با خروج از برجام بیآنکه بخواهد خدمت بزرگی به جمهوری اسلامی ایران کرده است. از حضرت سجاد علیهالسلام است که برخورداری از دشمن احمق را مستوجب شکر میدانستند. بوریس جانسون، وزیر خارجه انگلیس برجام را دستبندی میدانست که بر دستهای جمهوری اسلامی ایران بسته شده و به غرب هشدار میداد که مبادا این دستبند را باز کند!. امید آنکه با فریب کشورهای اروپایی و ادامه حضورمان در برجام، این دستبند را بر دستهای خود بسته نگاه نداریم!
بطور خلاصه میتوان گفت :
امریکا و اروپا در یک تقسیم کار هوشمند ، با اجرای یک دعوای زرگری ، و بازی کردن نقش پلیس خوب و پلیس بد سعی دارند حداکثر استفاده را از برجام ببرند و تا جای ممکن کمترین امتیاز را به بدهند
فلذا :
آمریکا از برجام خارج شد تا دستی باز تر از قبل برای تحریمهای بیشتر (حتی در زمینه هسته یی ) علیه ایران اعمال کند
و اروپا در برجام ماند ، تا همچنان از بازار 80 میلیونی ایران بهره ببرد و اقتصاد بحران زده اش را سامان بخشد ، و از طرفی با استفاده از جهل مسئولین اجرایی ما که با واردات بی رویه تیشه به ریشه ی تولید و کارگر ایرانی میزنند ، این روند را تسریع بخشند و هرچه بیشتر ریشه ی اقتصاد ایران را بخشکانند.
جشن هالووین یکی از خرافاتیترین و در عین حال، فراگیرترین آیینهای سنتی در آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر به شمار میرود که هر ساله در سی و یکم اکتبر (شب اول نوامبر) برابر با نهم آبانماه برگزار میشود.
ریشه این جشن به آیین باستانی سامهِین یا شامِهین (Samhain) باز میگردد. قوم سلت» که حدود 2 هزار سال پیش در مناطقی از اروپا (که امروز با نام ایرلند، انگلیس و فرانسه شناخته میشوند) زندگی میکردند، شروع سال جدید خود را همزمان با برداشت محصولات کشاورزی در اول نوامبر جشن میگرفتند که برای آنها نماد پایان تابستان و آغاز فصل تاریکی و سرما بود.
قبل از اینکه وارد بحث سریال شوم چندجملهای برای واکنشهای اخیر برای تولیدات سریال و سینما یکسری از عزیزان همکار که مشخص نیست در داخل یا خارج از کشورند راجع به تعطیل شدن کارهای فرهنگی نظراتی دارند که باعث شیوع ویروس کرونا میشود داشته باشم. فکر میکنم هر جنگی ارتش و سپاه خودش را دارد.
وقتی وارد جنگی با ویروسی بهنام کرونا میشویم و این توقع که تولید محتوای فرهنگی را تعطیل کنیم آنقدر خندهدار و بهدور از دوراندیشی و عقل سلیم است مثل این میماند که به کادر درمانی و پزشکی بگوییم "کارتان خطرناک است بروید خانه و کار نکنید."، الآن وقت جنگیدن ما است و سپاه بهداشت و درمان در یک خط و سپاه فرهنگی در خط دیگر موظفند مردم و هموطنان عزیز که در دوران قرنطینه خودخواسته و قرنطینه اعلامشده در خانه بمانند سرگرم بشوند.
این زکات آن روزهایی است که ما در رفاه و امنیت کامل داشتیم از شهرتمان استفاده میبردیم و از اینکه در شغلی که دوست داریم فعالیت و کار میکنیم لذت میبردیم، شاید خیلیها به حرفهای من واکنش نشان دهند و بگویند حرف شاید احمقانهای است اما من فکر میکنم ارزش مادیات آنقدری نیست که بخواهیم صرفاً بهخاطر پول، وارد این خطر جانی بشویم.
یک قشر آسیبپذیر در حرفه سینما، تئاتر و تلویزیون بسیار زیاد است، شاید فقط بازیگراناند که چند ماهی میتوانند بدون کار دوام بیاورند اما بقیه این قشر درآمد ماهیانهشان در حقیقت با توجه به مشکلات اقتصادی که وجود دارد کفاف خود آن ماه را نمیدهد و تعطیلی پروژهها میتواند لطمهای بسیار جبرانناپذیر را به بدنه فرهنگی این کشور بزند.
همین طوری ما بهدلیل عدم حمایتها در این چندساله میدان را به کشورهای همسایه دادهایم که نه کارهایشان محتوا دارند و نه به فرهنگمان نزدیک است، حتی فرهنگ بهدور از ما را بهصورت خوراک فرهنگی تحویل نسل جوان ما میدهد که قافیه را ببازد. فکر میکنم بچههایی که در VODها، تلویزیون و سینما مشغول تولید محتوا هستند، فداکارانه وارد این عرصه شدهاند و بهواقع وظیفهمان است که این قدمها را برداریم.
من بهشدت با تعطیل شدن کارهای سریال و سرگرمی مخالفم برای اینکه مردم ما حق دارند سرگرم بشوند و ما الآن باید پاسخگوی کارکردن در حرفهای باشیم که دوستش داشتیم و داریم، در آن موفق بودیم و مثل سربازی که در جنگ نمیتوانیم به او بگوییم "نجنگ! ممکن است اتفاقی برایت بیفتد"، اینجا هم نمیتوانیم به خودمان بگوییم مریض میشویم و خطر ما را تهدید میکند.
باید به همه عزیزانی که در این راستا فعالیت میکنند چه رسانهایها که خبرها را رصد میکنند و چه کسانی که در بخش تولید محتوا فعالیت دارند دستمریزاد گفت، مثل یک سپاه از مردمشان حمایت میکنند و در دوران قرنطینه و خانهنشینی برایشان تولید محتوا میکنند.
ماجرای کُرکُریهای مأموران امنیتی "خانه امن"
* آقای زندگانی، بفرمایید این روزها درباره کُرکُریها و یا بهقولی رقابتهای بین دو مأمور اطلاعاتی سریال یعنی افشین و کمال زیاد صحبت میشود، نظر خودتان دراینباره چیست؟
سر این قضیه خیلی نگران بودیم، سالها نقشهای اینچنینی پیشنهاد میشد اما همیشه با فیلمنامهای مواجه میشدم که یاد فیلمهای جنگی دهه 1360 از نوع ضعیفش میافتادم؛ یا ما آنقدر قوی بودیم و یا عراقیها خیلی ضعیف که واقعاً خندهدار بود و جنگ جدّی گرفته نمیشد، یا از این طرف آنقدر مأمورها با درصد پایین هوش، ذکاوت و صمیمیت وارد داستان و ماجرا میشدند که کسی با آنها ارتباط برقرار نمیکرد.
احمد معظمی و نویسنده، سایر دوستان مشاور خیلی ظریف سعی کردند این صمیمیت در عین رقابت میان دو مأمور اطلاعاتی سریال بهوجود آید، چون رقابت یک وجه بد و یک وجه خوب دارد. افشین (کاراکتر امین زندگانی) از سمتِ مبارزه با مفاسد اقتصادی میآید و شوخیهایی که بین کمال و افشین اتفاق میافتد نیاز بود که این رفاقت بهنوعی نشان داده شود، کنار این رفاقت، سابقه کاری و نوع نگاه به تروریسم نیز نشان داده شود که از چهجهاتی میتوان به تروریسم نگاه کرد.
لطمه تروریستهای اقتصادی به امید و آینده مردم
جملهای که خیلی مورد توجه قرار گرفت این عبارت بود که "تروریستهای اقتصادی به امید و آینده مردم لطمه میزنند" و این جمله زیبایی است، نشان میدهد چقدر این دو گروه برای امن نگهداشتن فضای کشور کارشان سخت، مهم و تأثیرگذار است. ما سعی کردیم آن فضای همیشگی و کلیشهای را که تا ایامی درست بود، الآن باید برای باورپذیر کردن آدمهایی از این جنس با صمیمیت بهتصویر بکشیم، چرا که مخاطب این کاراکترها را دور از خودش نبیند.
آدمهایی که در این حرفه مشغولند و انجام وظیفه میکنند، از جنس خود مردمند و بخشی از این کلکلها بستر اصلیاش همان صمیمیت است، بهترین بستری که فکر میکنم در این چند قسمت موفق عمل شد و این هم جسارت تهیهکننده و کارگردان است که اجازه این ساختارشکنی را دادند تا این اتفاق بیفتد، البته مهمتر از آن، متن خوب و طراحی درست همه دست به دست هم میدهد تا سکانس و پلان خوبی از آب دربیاید.
درباره این سایت